حکومت اسلامی (ایام الله)

حکومت اسلامی (ایام الله)

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسىَ‏ بَِايَتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ ذَكِّرْهُم بِأَيّاَمِ اللَّهِ  إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّكلُ‏ِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ(5/ابراهیم)

موسى را با آيات خود فرستاديم كه: قوم خود را از تاريكى به روشنايى بيرون آر، و روزهاى خدا را به يادشان بياور. و در اين براى هر شكيباى شكرگزار، عبرتهايى است.

تفسیر المیزان

شكى نيست كه مراد از" ايام"، ايام مخصوصى است، و نسبت دادن ايام مخصوص به خدا با اينكه همه ايام‏ و همه موجودات از خداست، حتما به خاطر حوادثى است كه در آن ايام مخصوص به وجود آمده و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته است، كه در ديگر ايام چنين ظهورى رخ نداده است، پس به طور مسلم مقصود از ايام خدا، آن زمان‏هايى است كه امر خدا و آيات وحدانيت و سلطنت او ظاهر شده، و يا ظاهر مى‏شود، مانند روز مرگ، كه در آن روز سلطنت آخرتى خدا هويدا مى‏گردد، و اسباب دنيوى از سببيت و تاثير مى‏افتند، و نيز مانند روز قيامت كه هيچ كس براى ديگرى مالك چيزى نيست و براى كسى كارى نمى‏تواند بكند، و همه امور، تنها به دست خدا است، و نيز مانند ايامى كه قوم نوح و عاد و ثمود در آن ايام به هلاكت رسيدند، چون اين گونه ايام، ايامى هستند كه قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته، و عزت خدايى، خودنمايى كرده است.

ممكن هم هست ايام ظهور رحمت و نعمت الهى، جزء اين ايام بوده باشد، البته آن ايامى كه نعمتهاى الهى آن چنان ظهورى يافته كه در ديگر ايام به آن روشنى نبوده است، مانند روزى كه حضرت نوح و يارانش از كشتى بيرون آمدند و مشمول سلام و بركات خدا شدند، و روزى كه ابراهيم علیه السلام از آتش نجات يافت، و امثال اينها، زيرا اينگونه ايام، مانند ايام مذكور ديگر، در حقيقت نسبتى به غير خدا نداشته، بلكه ايام خدا و منسوب به اويند، هم چنان كه ايام امتها و اقوام را به آنها نسبت داده، كه از آن جمله است ايام عرب، مانند" روز ذى قار" و" روز فجار" و" روز بعاث" و امثال اينها.

         حتما بقیه مطالب را هم بخونید خیلی مهم مهم مهم است....

 

ادامه نوشته

اهميّت ويژه ولايت فقيه‏

 

 

 

اهميّت ويژه ولايت فقيه‏

به حرفهاى آنهايى كه برخلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى كنند و مى‏خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند [اعتنا نكنيد] اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است. يا خدا، يا طاغوت، يا خداست، يا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است. وقتى غير مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بين مى‏رود كه به امر خداى تبارك و تعالى يك كسى نصب بشود. شما نترسيد از اين چهار نفر آدمى كه نمى‏فهمند اسلام چه است؛ نمى‏فهمند فقيه چه است؛ نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه. آنها خيال مى‏كنند كه يك فاجعه به جامعه است! اينها اسلام را فاجعه مى‏دانند، نه ولايت فقيه را. اينها اسلام را فاجعه مى‏دانند، ولايت فقيه فاجعه نيست. ولايت فقيه، تَبَع‏ اسلام است.(صحيفه نور    ج‏10 ص 221)

 ولايت فقيه در راستاى ولايت رسول اللَّه (صلی الله علیه واله)

بقیه درادامه مطالب........

 

ادامه نوشته

گناه

در روايتى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانيم:من يموت بالذنوب اكثر ممن يموت بالاجال: آنها كه بوسيله گناه از دنيا مى‏روند بيش از كسانى هستند كه به مرگ طبيعى مى‏ميرند به اين ترتيب فساد در آيه مورد بحث، اعم از مفاسد اجتماعى و بلاها و سلب بركات است. 

  ابو خالد كابلى گويد: از امام سجاد عليه السّلام شنيدم فرمودند: گناهانى كه موجب تغيير نعمت ميشوند عبارتند از ظلم به مردم و ترك كارهاى نيك و احسان به مردم و كفر نعمت و ترك شكر و سپاس خداوند متعال ميفرمايد:

بقیه در ادامه مطالب... (حتما تاآخرش بخون )

ادامه نوشته

ولادت باسعادت خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی (ص)

شب هفدهم:

شب ولادت حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه وشب بسیار مبارکی است وسید نقل کرده که در مثل چنین شب نیز قبل از هجرت به یک سال معراج آن حضرت بوده.

روز هفدهم:

بنابر مشهور بین علماء امامیه روز ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله است ومعروف آن است که ولادت با سعادتش در مکه معظمه در خانه خود آن حضرت واقع شده در روز جمعه در وقت طلوع فجر در عام الفیل در ایام سلطنت انوشیروان عادل ونیز در این روز شریف سنه هشاد وسه ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام واقع شده وباعث مزید فضل وشرافت این روز گردیده وبالجمله این روز روز بسیار شریفی است واز برای آن چند عمل است:

اول:غسل دوم: روزه واز برای آن فضیلت بسیار است وروایت شده که هرکه این روز را روزه بدارد ثواب روزه یک سال خدا برای او بنویسد واین روز یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است . سوم:زیارت حضرت رسول صلی الله علیه وآله از نزدیک ودور. چهارم: زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام به همان زیارتی که حضرت صادق علیه السلام کرده وتعلیم محمدبن مسلم فرموده ودر باب زیارات آمده. پنجم: در وقتی که روز بلند شود دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد ازحمد ده مرتبه اناانزلناه وده مرتبه توحید بخواند وبعد ازسلام در مصلای خود بنشیند واین دعا بخوانداللهم انت حیّ ٌٌٌٌٌ لا تموت الخ واین دعای مبسوطی است وچون سندش را منتهی به معصوم ندیدم مراعات اختصار را اهم دیدم هر که طالب است رجوع به زادالمعاد نماید.ششم:آنکه مسلمانان این روز را تعظیم بدارند وتصدق وخیرات بنمایند ومؤمنین را مسرور کنند وبه زیارت مشاهد مشرفه روند وسید در اقبال شرحی از لزوم تعظیم این روز ذکر نموده وفرموده که من یافتم طایفه نصاری وجمعی از مسلمین را که تعظیم بزرگی از روز ولادت عیسی علیه السلام می نماید وتعجب کردم که چگونه مسلمانان قانع شدند که روز مولود پیغمبرشان که اعظم از همه پیغمبران است به این مرتبه از تعظیم باشد که ادون از تعظیم نصاری است مولد عیسی علیه السلام را.                                                                                                                             

              

(وحدت )ریسمان الهی

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (آل‏عمران : 103 ) 

و همگان دست در ريسمان خدا زنيد و پراكنده مشويد و از نعمتى كه خدا بر شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شديد. و بر لبه پرتگاهى از آتش بوديد، خدا شما را از آن برهانيد. خدا آيات خود را براى شما اينچنين بيان مى‏كند، شايد هدايت يابيد.

" وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا" خداى تعالى در آيات قبل يعنى آيه:" وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ ..." فرموده بود كه تمسك به آيات خدا و رسول او (و يا تمسك به كتاب و سنت) تمسك به خدا است و شخص متمسك و معتصم در امان است، و هدايتش ضمانت شده است. كسى كه دست به دامن رسول شود، دست به دامن كتاب شده است چون همين كتاب است كه در آن آمده:" وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ..." سوره حشر، آيه 7.

 

بقیه در ادامه مطالب.......

ادامه نوشته

علامه حسن زاده عاملی

 علامه حسن زاده عاملی می فرمایند:

اگر امثال بنده شبانه روز تسبیح به دست بگیریم وفقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری به ما داده والله معتقدم از عهده شکر این نعمت برنمی آییم

 رهبر عزیز ما تلألو معصوم علیهم السلام است

آغاز امامت ولی عصرعج

 

در تمنای نگاهت بی قرارم تابیایی

من ظهور لحظه ها را میشمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تابه رویش پاگذاری

در مسیرت جان فشانم گل بکارم تابیایی

آغاز امامت ولی عصر (عج) بر همه شیعیان آن امام عزیز مبارک باد

 

شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

امام حسن عسکري (ع) در سال 232هجري در مدينه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن يا سليل زني لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد.اين زن پرهيزگار در سفري که امام عسکري (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد. کنيه آن حضرت ابامحمد بود.

صورت و سيرت امام حسن عسکري (ع)
امام يازدهم صورتي گندمگون و بدني در حد اعتدال داشت. ابروهاي سياه کماني، چشماني درشت و پيشاني گشاده داشت. دندانها درشت و بسيار سفيد بود. خالي بر گونه راست داشت.امام حسن عسکري (ع) بياني شيرين و جذاب و شخصيتي الهي باشکوه و وقار و مفسري بي نظير براي قرآن مجيد بود. راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه براي اصحاب بزرگوارش - در ايام عمر کوتاه خود - روشن کرد.

بقیه در ادامه مطالب........

ادامه نوشته

شهادت رسول خدا (ص)وامام حسن المجتبی(ع)

یا رسول اللّه! امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کرده ایم و نام مبارک تو را با درود و تحیّت بر زبان جاری می سازیم.

یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.

یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.

در شب رحلت خاتم انبیا، محمد مصطفی (ص) فرشتگان عرش می گریند.
عاشقانش با چشمانی اشک آلود، مرثیه غم می سرایند. ما نیز در شب رحلت آسمانی اش در سوگ می نشینیم.

رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم.

سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!

ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟

اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.

شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت مى گوییم.



 


شهادت  حضرت رقيّه عليهاالسلام

مرحوم آية الله حاج ميرزا هاشم خراسانى (متوفای سال 1352 هجرى قمرى ) در منتخب التواريخ مى نويسد

عالم جليل ، شيخ محمّد على شامى كه از جملة علما و محصّلين نجف اشرف است به حقير فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من ، جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقى ، كه نسبش منتهى مى شود به سيّد مرتضى علم الهدى و سن شريفش از نود افزون بوده و بسيار شريف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذكور نداشتند.شبى دختر بزرگ ايشان جناب رقيّه بنت الحسين عليهماالسلام را در خواب ديد كه فرمود به پدرت بگو به والى بگويد ميان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذيّت است ؛ بيايد و قبر و لحد مرا تعمير كند.دخترش به سيّد عرض كرد، و سيّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتيب اثرى نداد. شب دوّم ، دختر وسطى سيّد باز همين خواب را ديد. به پدر گفت ، و او همچنان ترتيب اثرى نداد. شب سوم ، دختر كوچكتر سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت ، ايضا ترتيب اثرى نداد. شب چهارم ، خود سيّد، مخدّره را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: ((چرا والى را خبردار نكردى ؟!)).صبح سيّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل كرد. والى امر كرد علما و صلحاى شام ، از سنّى و شيعه ، بروند و غسل كنند و لباسهاى نظيف در بر كنند، آنگاه به دست هر كس قفل درب حرم مقدّس باز شد (7) همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند و جسد مطهّرش را بيرون بياورد تا قبر مطهّر را تعمير كنند

بقیه درادامه مطالب..........

 

ادامه نوشته

شخصیّت اخلاقی امام رضا علیه السلام

تمام انبیا خصوصاً خاتم النّبیین صلی الله علیه وآله در اخلاق نیک و ستوده سرآمد روزگار بودند، تا آنجا که خداوند متعال از بین تمام اوصاف نیک آن حضرت، بر اخلاق نیکویش اشاره می فرماید (1) و رمز و راز موفقیّت او را در نرم خویی ایشان می داند. (2) جانشینان حضرت نیز در اخلاق و رفتار سرآمد روزگار، الگو و نمونه بوده اند، از جمله حضرت رضا علیه السلام که دارای عالی ترین اخلاق و نیکوترین رفتارهای اخلاقی بوده است. شاعر عرب چه زیبا گفته است: یُمَثّلُ النّبِیُّ فِی اَخلاقِهِ  فَاِنَّهُ النَّابِتُ مِن اَعرَاقِهِئ لَهُ کَرمَاتٌ وَ مَکرُمَاتٌ فِی صَفَحَاتِ الدَّهرِ بَیِّنَاتٌ شهُودٌ صِدقٌ لِسُمُوّ ذاتِهِ کَاَنَّهُ النَّبِیُّ فِی صِفَاتِهِ (3) «نبی در اخلاق او (حضرت رضا علیه السلام) تمثل یافته و جلوه گر شده است؛ زیرا روییده (و برخاسته) از رگ و ریشه های او (نبوی) است. برای او کرامات (وکارهای فوق العاده) و بزرگی در صفحات (تاریخ و) روزگار متجلّی شده است. گواهانی راستین بر بلند بودن مرتبۀ او گواهند. گویا او پیامبر (و آینۀ تمام نمای او) در صفات (اخلاقی) او بود.» جامی درباره حضرت رضا علیه السلام سروده است: سلامٌ عَلی رَوضَةٍ حَ لَّ فِیها  اِمَامٌ یُباهی بِهِ المُلکُ وَالدِّینُ امام به حق شاه مطلق که آمد حریم درش قبله گاه سلاطین شه کاخ عرفان گل شاخ احسان  دُر درج امکان مه بُرج تمکین  علی بن موسی کز خدایش  رضا شد لقب چون رضا بودش آیین ز فضل و شرف بینی او را جهانی  اگر نَبوَدَت تیره چشم جهان بین
پیِ عطر روُ بَند حوران جنّت  غبار درش را به گیسوی مشکین (4)

تصویر کلّی از اخلاق حضرت رضا علیه السلام
«ابراهیم بن عباس» دربارۀ روش اخلاقی آن حضرت می گوید: «مَا رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام جَفَا أَحَداً بِكَلَامِهِ قَطُّ وَ مَا رَأَيْتُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ كَلَامَهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهُ وَ مَا رَدَّ أَحَداً عَنْ حَاجَةٍيَقْدِرُ عَلَيْهَا وَ لَا مَدَّ رِجْلَيْهِ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ لَا اتَّكَأَ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ شَتَمَ أَحَداً مِنْ مَوَالِيهِ وَ مَمَالِيكِهِ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ تَفَلَ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ يُقَهْقِهُ فِي ضَحِكِهِ قَطُّ بَلْ كَانَ ضَحِكُهُ التَّبَسُّمَ وَ كَانَ إِذَا خَلَا وَ نُصِبَتْ مَائِدَتُهُ أَجْلَسَ مَعَهُ عَلَى مَائِدَتِهِ مَمَالِيكَهُ حَتَّى الْبَوَّابِ وَ السَّائِسِ وَ كَانَ علیه السلام قَلِيلَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ كَثِيرَ السَّهَرِ يُحْيِي أَكْثَرَ لَيَالِيهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى الصُّبْحِ وَ كَانَ كَثِيرَ الصِّيَامِ فَلَا يَفُوتُهُ صِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الشَّهْرِ وَ يَقُولُ ذَلِكَ صَوْمُ الدَّهْرِ وَ كَانَ علیه السلام كَثِيرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّدَقَةِ فِي السِّرِّ وَ أَكْثَرُ ذَلِكَ يَكُونُ مِنْهُ فِي اللَّيَالِي الْمُظْلِمَةِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأَى مِثْلَهُ فِي فَضْلِهِ فَلَا تُصَدِّقُ؛ (5) هرگز ندیدم آن حضرت، با سخن خود در حق کسی جفا کند (و مورد اهانت و آزار قرار دهد) و یا کلام کسی را قبل از آنکه پایان یابد، قطع کند. نیاز نیازمندان را برآورده می ساخت و هرگز حاجتمندی را که توان انجام حاجت او را داشت، رد نمی کرد. هرگز پای خود را نزد دیگران دراز نمی کرد. و هرگز در حضور دیگران به چیزی تکیه نمی داد. و هرگز ندیدم غلامان و خدمۀ خود را دشنام دهد. و ندیدم که در جمع با صدای بلند بخندد؛ بلکه خنده اش تبسّم بود. وقتی سفره پهن می کرد، بردگان و خدمه و حتی دربانها و نگهبانان نیز با او بر سفره می نشستند. خوابش کم بود. و کارهای نیک و صدقه های پنهانی فراوانی داشت و اکثر آنها را در شب تار انجام می داد (تا مبادا کسی خجالت بکشد و یا او را بشناسد) هر کس گمان کند مثل او را [در غیر اهل بیت] در فضایل دیده است، او را تصدیق نکن!»
به راستی کجا می توان یافت کسی را که این همه آداب دین را در زندگی و برخوردهای خود مراعات نموده باشد، جز حضرت رضا علیه السلام و امامان دیگر که از این تبارند. شاعری چون «ابونواس» حق دارد که وقتی نگاهش به چهرۀ نورانی حضرت رضا علیه السلام افتاد قصیده ای را بسراید که بخشی از آن این چنین است:
مُطَهَّرُونَ نَقِيَّاتٌ ثِيَابُهُمْ تَجْرِي الصَّلَاةُ عَلَيْهِمْ أَيْنَمَا ذُكِرُوا مَنْ لَمْ يَكُنْ عَلَوِيّاً حِينَ تَنْسُبُهُ
فَمَا لَهُ فِي قَدِيمِ الدَّهْرِ مُفْتَخَرٌ فَاللَّهُ لَمَّا بَرَأَ خَلْقاً فَأَتْقَنَهُ صَفَّاكُمْ وَ اصْطَفَاكُمْ أَيُّهَا الْبَشَرُ
فَأَنْتُمُ الْمَلَأُ الْأَعْلَى وَ عِنْدَكُمْ علم الْكِتَابِ وَ مَا جَاءَتْ بِهِ السُّوَر (6) «(امامان معصوم) پاکیزگان و پاکدامنانی هستند که هر گاه نامی  از ایشان به میان آید (بی اختیار) بر آنان درود و تحیّت فرستاده خواهد شد. کسی که اَنسابش به (سلالۀ پاک) علی علیه السلام نرسد، در روزگاران دارای مجد و افتخار نیست. به راستی که شما در جایگاه بلندی قرار دارید و علم کتاب و محتوای سوره های قرآن نزد شماست. آنچه در اشعار فوق بیان شد، تصویر کلّی از اخلاق حضرت بود، برای فهم بهتر اخلاق آن حضرت برخی موارد را با توضیح بیشتر پی می گیریم:

بقیه در ادامه مطالب....

ادامه نوشته

کرامات امام رضا (علیه السلام) به روایت اهل سنت

در دوران پربركت زندگي حضرت رضاعليه السلام كرامات فراواني توسط آن حضرت صورت گرفت كه برخي از اين كرامات را اهل سنت به رشته تحرير در آورده اند. نقل اين كرامات به روايت اهل سنّت، در نزديك سازي ديدگاه شيعه و اهل تسنّن در موضوع كرامت مؤثر بوده، پاسخي مؤثر به جريان وهابيت است كه اصل كرامت را نفي كرده اند. از اين رو در اين نوشته، بعضي از كرامات امام رضاعليه السلام را از قلم اهل سنت نقل مي كنيم.

ديدگاه اهل سنت درباره امام رضاعليه السلام
شخصيت و جايگاه والاي امام رضاعليه السلام، بزرگان اهل سنت را به اعترافهاي شگفت انگيزي درباره ابعاد معنوي آن حضرت وا داشته كه در اينجا به گوشه هايي از سخنان آنان درباره امام اشاره مي شود:
1. مجد الدين ابن اثير جَزَري (606 ق): بو الحسن علي بن موسي [عليهما السلام ]... معروف به رضا... مقام و منزلت ايشان همانند پدرشان موسي بن جعفر [عليهما السلام ]مي باشد... امامت شيعه در زمان علي بن موسي [عليهما السلام ]به ايشان منتهي شد. فضايل وي قابل شمارش نيست. خداوند رحمت خود و رضوان خود را بر ايشان بفرستد!" (1)

ادامه نوشته

السلام عليك يا حضرت على بن موسى الرضا عليه‏السلام

 
حضرت على بن موسى الرضا عليه‏السلام - در روز يازدهم ذيقعده سال 148 هجرى ديده به جهان گشود(1). مادر او بانويى با فضيلت بنام «تُكْتَمْ» بود كه پس از تولد حضرت، از طرف امام كاظم عليه‏السلام -«طاهره» نام گرفت(2)/كنيه او «ابوالحسن» و لقبش «رضا» است. او پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (در سال 183 هجرى) در سن 35 سالگى عهده‏دار مقام امامت و رهبرى امّت گرديد/

خلفاى معاصر حضرت‏

مدت امامت آن حضرت بيست سال بود كه ده سال آن معاصر با خلافت «هارون‏الرشيد»، پنج سال معاصر با خلافت «محمد امين»، و پنج سال آخر نيز معاصر با خلافت «عبدالله المأمون» بود/امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود، شهر مقدس مدينه، اقامت داشت، ولى مأمون پس از رسيدن به حكومت، حضرت را به خراسان دعوت كرد و سرانجام حضرت در ماه صفر سال 203 هجرى قمرى (در سن 55 سالگى) به شهادت رسيد و در همان سرزمين به خاك سپرده شد(3)/
بقيه در ادامه مطالب
ادامه نوشته

ولادت باسعادت امام عشق

السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت

السلام ای تربتت باغ بهشت

---

ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان،

 حضرت  امام رضا- عليه السلام  مبارکباد

يا فاطمه معصومه  اشفعي لنا في الجنه

امام صادق(ع)پیش از ولادت كریمه آل محمد(ص) فرمود:

خدا را حرمى است و آن مكه است،امیرمؤمنان را حرمى است و آن كوفه است،و ما اهل بیت را حرمى است وآن قم است.بزودى بانویى به نام فاطمه از تبار من در آن جا دفن شود كه هر كس به زیارتش بشتابد،بهشت بر او واجب مى گردد.

دهه كرامت برتمامي مسلمانان جهان به ويژه بر بانوان ايران زمين مبارك باد

بارگاه حضرت معصومه(س) تجلیگاه حضرت زهرا(س)

بر اساس رویاى صادقه‏اى كه مرحوم آیت الله مرعشى نجفى(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سیدمحمود مرعشى (متوفاى 1338 ه’ .)نقل مى‏كردند، قبر شریف حضرت معصومه(س)جلوه‏گاه قبر گم شده‏مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها مى‏باشد.آن مرحوم در صدد بود كه به هر وسیله‏اى كه ممكن باشد، محل دفن‏حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست آورد، به این منظورختم مجربى را آغاز مى‏كند و چهل شب آن را ادامه مى‏دهد، تا درشب چهلم به خدمت‏حضرت باقر و یا حضرت صادق(علیهماالسلام)شرفیاب مى‏شود، امام(ع) به ایشان مى‏فرماید: «علیك بكریمه اهل البیت‏» «به دامن كریمه اهلبیت پناه‏ببرید.» عرض مى‏كند: بلى من هم این ختم را براى این منظور گرفته‏ام كه قبر شریف‏بى‏بى را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم. امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه درقم مى‏باشد.سپس ادامه داد: براى مصالحى خداوند اراده فرموده كه محل دفن حضرت فاطمه‏سلام الله علیها همواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصومه راتجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتى كه براى‏قبر شریف حضرت زهرا مقدر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت‏را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.

تنها خواهر امام هشتم

نجمه خاتون همسرگرامى امام كاظم(ع) تنها دو فرزند در دامان‏خود پرورش داد و آنها عبارتند از: 1- خورشید فروزان امامت، حضرت على بن موسى الرضا(ع) 2- ماه تابان درج عصمت، حضرت معصومه(س) محمد بن جریر طبرى، دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجم هجرى،براین واقعیت تصریح نموده است. مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس‏از یك ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره‏اى تابان از دامن نجمه‏درخشید كه هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترین‏عواطف انباشته شده در سویداى دلش را بر او نثار كند. بین حضرت معصومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت‏زایدالوصفى بود كه قلم از ترسیم آن عاجز است.در یكى از معجزات امام كاظم(ع) كه حضرت معصومه نیز نقشى دارد،هنگامى كه مرد نصرانى مى‏پرسد: «شما كه هستید؟» مى‏فرماید: «انا المعصومه اخت الرضا» «من معصومه، خواهر امام رضا(ع)مى‏باشم.» این تعبیر از محبت‏سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش‏امام رضا(ع) و از مباهات او به این خواهر برادرى سرچشمه‏مى‏گیرد.

رمز قداست قم

در احادیث فراوانى از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان‏چهارم به رسول اكرم(ص) ارائه شده است. امیرمومنان(ع) به اهالى قم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئیل‏در آن سخن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفى كرده وخاك آن را پاك و پاكیزه تعبیر كرده‏است. امام كاظم(ع) قم را عش‏آل محمد (آشیانه آل محمد(ص)) نامیده و یكى از درهاى بهشت رااز آن اهل‏قم دانسته. امام هادى(ع) اهل قم را «مغفور لهم‏»(آمرزیده) تعبیر كرده و امام حسن عسكرى(ع) از حسن نیت آنهاتمجید كرده و با تعبیرات بلندى اهالى قم را ستوده است.اینها و دهها حدیث دیگرى كه در قداست و شرافت قم و اهل قم ازپیشوایان معصوم به ما رسیده، فضیلت و عظمت این سرزمین را براى‏همگان روشن مى‏سازند، جز این كه باید دید راز و رمز این همه‏شرافت و قداست چیست؟ حدیث فوق كه پیرامون ارتحال حضرت معصومه(س) به عنوان پیشگوئى‏از امام صادق(ع) نقل شد، از راز و رمز آن پرده بر مى‏دارد وروشن مى‏سازد كه این همه فضیلت و شرافت، از ریحانه پیامبر،كریمه اهلبیت، مهین بانوى اسلام، حضرت معصومه(س) سرچشمه‏مى‏گیرد، كه در این سرزمین دیده از جهان فرو بسته، گردو خاك‏این سرزمین را توتیاى دیدگان حور و ملائك نموده است.

عصمت حضرت معصومه(س)

بر اساس روایتى كه مرحوم سپهر در «ناسخ‏» از امام رضا(ع)روایت كرده، لقب «معصومه‏» را به حضرت معصومه، امام هشتم‏اعطا كرده‏اند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم كمن زارنى‏» «هركس حضرت معصومه را درقم زیارت كند، همانند كسى است كه مرا زیارت كرده باشد.» این‏روایت را مرحوم محلاتى نیز به همین تعبیر نقل كرده است.با توجه به این كه عصمت‏به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصرنیست، بلكه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند.و علت اشتهار حضرت رسول اكرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهم‏السلام) به «چهارده معصوم‏» آن است كه آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و كبیره، از «ترك اولى‏» نیز كه منافات با عصمت‏ندارد، پاك و مبرا بودند. مرحوم مقرم در كتابهاى ارزشمند: «العباس‏» و «على الاكبر» دلائل عصمت‏حضرت ابوالفضل و حضرت‏على‏اكبر(علیهماالسلام) را بر شمرده‏است. و مرحوم نقدى در كتاب‏«زینب الكبرى‏» از عصمت‏حضرت زینب سلام الله علیها سخن‏گفته است. و مولف «كریمه اهلبیت‏» شواهد عصمت‏حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است. و با توجه به این كه حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه‏»است و در حال حیات به «معصومه‏» ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معناى اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حكم به وصف مشعر بر علیت است‏» دلالت‏حدیث‏شریف برعصمت آن بزرگوار بى‏تردید خواهد بود

لقبهاى حضرت معصومه(س)از زیارتنامه‏ ها

سه ‏زیارتنامه براى حضرت معصومه ‏ذكر شده است: یكى از آنها مشهور و دوتاى دیگر غیرمشهوراست. اسامى و لقبهایى كه براى حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذكر شده، به قرار ذیل است:طاهره(پاكیزه); حمیده(ستوده); بره(نیكوكار);رشیده(رشدیافته); تقیه (پرهیزكار;( رضیه(خشنود از خدا) ;مرضیه(مورد رضایت ‏خدا); سیده طاهره(بانوى پاكیزه); سیده‏ صدیقه(بانوى بسیار راستگو); سیده رضیه مرضیه(بانوى خشنود ازخدا و مورد رضاى او); سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم( لقبهاى دیگر آن بانو محدثه و عابده و مقدامه(بانوى پیشتاز)از دیگر صفات و القابى‏است كه براى حضرت معصومه عنوان شده است.

شهادت امام صادق عليه السلام

مختصری از زندگانى‌ حضرت امام صادق (ع)

 

حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شيعه‌ ) در روز 17ربيع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود . پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ "ام‌ فروه‌" دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بكر مى‌باشد. كنيه‌ آن‌ حضرت‌ : "ابو عبدالله‌" و لقبش‌ "صادق‌" است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گراميش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربيت اوليه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چينى‌ كرده‌ است‌ . پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نيز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ كرد و با اين‌ ترتيب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود كه‌ هر يك‌ از آنان‌ در زمان‌ خويش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فيض‌ كسب‌ نور مى‌نمودند گذرانيد . بنابراين‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ كه‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذكاوت‌ بسيار ، به‌ حد كمال‌ علم‌ و ادب‌ رسيد و در عصر خود بزرگترين‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گرديد . پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نيز دوره‌ امامت‌ او بود كه‌ در اين‌ مدت‌ "مكتب‌ جعفرى‌" را پايه‌ريزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شريعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گرديد . زندگى‌ پر بار امام‌ جعفر صادق‌ ( ع‌ ) مصادف‌ بود با خلافت‌ پنج‌ نفر از بنى‌ اميه‌ ( هشام‌ بن‌ عبدالملك‌ - وليد بن‌ يزيد - يزيد بن‌ وليد - ابراهيم‌ بن‌ وليد - مروان‌ حمار ) كه‌ هر يك‌ به‌ نحوى‌ موجب‌ تألم‌ و تأثر و كدورت‌ روح‌ بلند امام‌ معصوم‌ ( ع‌ ) را فراهم‌ مى‌كرده‌اند ، و دو نفر از خلفاى‌ عباسى‌ ( سفاح‌ و منصور ) نيز در زمان‌ امام‌ ( ع‌ ) مسند خلافت‌ را تصاحب‌ كردند و نشان‌ دادند كه‌ در بيداد و ستم‌ بر امويان‌ پيشى‌ گرفته‌اند ، چنانكه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در 10 سال‌ آخر عمر شريفش‌ در ناامنى‌ و ناراحتى‌ بيشترى‌ بسر مى‌برد .

ادامه نوشته

خلاصه ای از مشخصات صادق آل محمد(ص)

اسم : جعفر لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر كنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام ) نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذكر كرده اند . محل تولد : مدینه منوره عمر شریفش : 65 سال مدت امامت : 34 سال زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان كردند . قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر محل دفن : قبرستان بقیع زنان معروف حضرت : حمیده دختر صاعد مغربی ، فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب( علیهم السلام ) فرزندان پسر : موسی ( علیه السلام ) - اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی فرزندان دختر : ام فروه - فاطمه - اسما كه اسماعیل ، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین ( علیهما السلام )( نوه امام سجاد ) است . وامام موسی كاظم (علیه السلام) ، اسحاق و محمد كه مادرشان حمیده خاتون می باشد . وعباس ، علی ، اسماء و فاطمه كه هر یك از مادری به دنیا آمده اند . نقش روی انگشتر حضرت : ما شاء الله لا قوة إلا بالله ، أستغفرالله . اصحاب معروف امام صادق (علیه السلام) : ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی . روز زیارت ایشان : روزهای سه شنبه می باشد . رخسار حضرت : بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنكه كمی لاغرتر و بلند تر بودند . مردی میانه بالا ، سفید روی ، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می درخشید . در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود . بینی اش كشیده و وسط آن اندكی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت . ریش مبارك آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد كم پشت بود . دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان یشین آن گرامی فاصله وجود داشت . بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ از رخسارش تغییر می كرد .

سخنان ناب از حضرت آیت الله بحجت(قدس سره شریف)

 

د

آیا امکان دارددر شداید وگرفتاری ها به اهل بیت علیهم السلام پناهنده  شویم وآنها چاره نکنند و پناه ندهند وبلا را از ما مرتفع نکنند ؟ گویا در مورد حضرت عبد العظیم در روایت آمده است که (امان لاءهل ری)                                                                                                   چندین چراغ داریم وبی راهه می رویم ؟ این ها را داریم ولی نمی خواهیم متابعت کنیم.

عید سعید فطر

 

همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم...

چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه...

خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم...

یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟

 

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود

صد حیف ازین بساط که برچیده می شود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت

خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود

عید شما مبارک

 

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها

خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه

خداحافظ ای بهترین ماه الله

خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.. آمین .

 

حلول ماه عید و شادی مسلمین است.

پایان ماه روزه، برای صائمین است

نشاط و افتخار و شادی و سربلندی

از محک الهی برای مؤمنین است

 

عید سعید فطر و پایان ماه صیام

بخواهیم از خدای ذو الجلال و الکرام

که تا سال آینده، صفا و پاکی دل

حفظ بشه و نباشیم از انسانهای غافل

شبهاي قدر

ما, آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل كرديم و تو, چه مى دانى ((شب قدر))چيست؟ شب قدر, از هزارماه بهتر است, فرشتگان و ((روح)) در آن شب به اذن پروردگار خود, براى تقدير هر كارى نازل مى شوند, آن شب انباشته از سلامت و بركت و رحمت, تا طلوع صبح است.درباره سوره قدر, شب قدر, معناى قدر, تعيين شب قدر, تكاليف شب قدر و شيوه هاى بهره جويى از اين شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان, مطالب قابل اهميتى وجود دارد, كه ما خلاصه آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم.

ثواب قرائتامام باقر(ع) فرموده است: هر كس سوره ((انا انزلناه)) را با صداى بلند بخواند, مثل كسى خواهد بود كه شمشير به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد مى كند و هر كس آن را پنهان و آهسته بخواند, مانند كسى است كه در راه خدا, به خون خود غلتيده است.(4)

معناى ((شب قدر))چرا اين شب, ((شب قدر))ناميده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقايع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟مفسران قرآن كريم با استفاده از قرآن و احاديث پيشوايان معصوم(عليهم السلام), درباره نام گذارى اين شب به ((شب قدر))مطالب و دلايل زيادى آورده اند, كه مهم ترين و مناسب ترين آن ها بدين شرح است:1ـ شب قدر, يعنى شب بزرگ و با عظمت, زيرا در قرآن كريم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان كه در اين آيه مى خوانيم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبيش)) در كتاب ((وجوه القرآن)) ليله القدر را به ليله العظمه معنا كرده(6) رمز اين بزرگى هم در خود سوره((قدر))بيان گرديده است آن جا كه مى فرمايد: شب قدر, از هزار ماه بهتر است.2 ـ شب با ارزش و پر قيمت, جهت ديگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زيرا از يك سو در همين سوره مى خوانيم: ((عبادت)) در اين شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوييم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را كه در اختيار دارى, بدان)).داد حق عمرى كه هر روزى از آن كس نداند قدر آن را در جهان آن كه غافل بود از كشت و بهار او چه داند قيمت اين روزگار؟ قيمت هر كاله مى دانى كه چيست قيمت خود را ندانى ابلهى است!3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معيشت)) نيز آمده, در قرآن كريم مى خوانيم: ((ومن قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله))(7) هر كس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا كرده, در راه خدا انفاق نمايد.4 ـ طبق آيات متعدد قرآن كريم, ((قدر))به معناى اندازه گيرى, تقدير و تنظيم امور آمده است. در آيه اى مى خوانيم: ما قرآن را در شب مباركى نازل كرديم, و ما همواره بيم دهنده بوده ايم; و در آن شب: ((فيها يفرق كل إمر حكيم))(8) هر كارى, بر طبق حكمت خداوند, تعيين و تنظيم مى گردد.))راغب اصفهانى, مى نويسد: ((ليله القدر اى ليله قيضها لامور مخصوصه))(9) شب قدر, يعنى شبى كه خداوند براى تنظيم و تعيين امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است.طبق روايات فراوانى كه وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آينده, مانند: رزق و روزى, مرگ و مير(10), خوشى و ناخوشى, و امور و حوادث ديگر زندگى, بر اساس استعدادها و لياقت ها, رقم مى خورد, و اين تقدير و تنظيم حكيمانه هم, در انسان هيچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختيارى)) به وجود نمى آورد.درباره تنظيم و تقدير سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدير فى ليله القدر تسعه عشر, والابرام فى ليله احدى و عشرين, والامضإ فى ليله ثلاث و عشرين))(11) تقدير امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضاى آن در شب بيست و سوم صورت مى گيرد.آرى, به خاطر اهميت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمين و سرنوشت سازى اين شب الاهى ده ها روايت در كتاب ها و تفسيرهاى شيعه و اهل سنت وارد شده است. در بيان پيامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانيم: ((من قام ليله القدر ايمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))(12) هر كس در ((شب قدر))از روى ايمان و اخلاص, به قيام و عبادت ايستد, گناهان گذشته او, بخشيده و آمرزيده مى شود.

كدام شب است؟شب قدرى كه قرآن كريم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى كند حدود يك صد حديث, در كتاب ها و تفسيرهاى شيعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟مجموع مطالبى كه از قرآن كريم و احاديث شيعه و اهل سنت, در مورد تعيين ((شب قدر)) به دست مىآيد را در موارد زير مى توان خلاصه نمود:1 ـ در اين كه ((شب قدر)) در ماه مبارك رمضان قرار دارد, هيچ گونه ترديدى نمى توان به خود راه داد, چون از يك سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده.(13) و از سوى ديگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل كرديم; و اين كه ((شب قدر))در ماه مبارك رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روايات و مفسرين قرآن است.2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارك رمضان قرار دارد, روايات فراوان و نظريه هاى مفسران شيعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد.(14) پس در اين مورد هم ترديدى نيست.(عايشه)) روايت مى كند: تلاش و كوششى را كه مى ديدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارك رمضان انجام مى داد, در اوقات ديگر انجام نمى داد.(15) بفيه در ادامه مطالب...

ادامه نوشته

ميلاد باسعادت امام حسن المجتبي عليه السلام

                                                                                               

     امشب، به ستايش و تمجيد، بر رخساره ماه بوسه مي‌زنيم كه براي چراغاني شب ميلاد تو، تمام چهره منور خود را به آسمان هديه داده است. ستاره‌ها را بايد امشب بيشتر دوست داشت؛ چرا كه هر يك، تنها به شوق ديدار تو سوسو مي‌زنند. امشب، ستاره‌ها فراوان‌تر از همه شب‌ها هستند؛ ستاره‌هايي كه سرك كشيده‌اند براي ديدن چشمان تازه گشوده تو. خداوند، از آن بالا، تو را به تمام پري‌هاي ملكوت نشان مي‌دهد تا جلوه جمال حق را از نزديك ببينند و بشناسند، تا تضمين زيبايي عالم را باور كنند، تا بدانند كه پروردگار حكيم، زمين را به چه اميدي آفريد.
 
سلام كودك آفتاب! از كجا آمده‌اي كه صداي رسيدنت، تمام هياهوهاي دلهره‌آور را آرام كرده و سكوت ملكوت را به زمين حيرت‌زده آورده است؟ از كجا به اين خاك پرت رسيده‌اي؟ مگر راه گم كرده باشي كه تو هيچ شباهتي به اهالي ناپسند دنيا نداري. به تو مي‌آيد كه آسمان‌نشين عشق و پرواز بوده باشي. به تو مي‌آيد كه از آغوش خداوند آمده باشي. تو كجا، اينجا كجا، خورشيد بي‌سايه! نور بي‌خاموشي! پيش از تو هرگز زمينيان، آفتاب را از نزديك نديده و زيبايي نور را در پيكري انساني تماشا نكرده بودند. پيش از تو زمين، هيچ ماهي را به خود نديده بود و خاك، خاك بي‌اصالت، نجابت حقيقي را در خود مهمان نساخته بود.
 
كاش ديده بودم كبوتراني را كه گهواره‌ات را بر بال‌هاي بهشتي خود نهادند و به اينجا آوردند! از كدام سمت آمدند؟ كاش رد پاي نسيمي را كه با خود، عطر تنت را آورد، مي‌گرفتم و مي‌رفتم تا به سرزمين خدا مي‌رسيدم! كاش در لحظه طلوع تو مي‌ديدم كدام گوشه آسمان، تو را به جهان عرضه مي‌كند تا سمت و سوي بهشت را بفهمم.
 
تو شبيه ابديت، شبيه لهجه باراني كه به قصد سيرابي تمام عطش‌هاي جهان ببارد؛ شبيه كوچ پرستوهايي كه مژده صلح تا قيامت را مي‌آورند. تو شبيه رنگ و روي آشتي و صداقت لايزالي؛ شبيه اينكه جهان دست و پا گم كند در برابر پيغام محبت هميشگي؛ شبيه اينكه ديگر صداي گريه «بي‌پناهي» به گوش‌هاي دلواپسي نرسد.
 
سحر است. ستاره‌ها از مناجات سحرگاه پر مي‌شوند و براي روزه‌اي ديگر، رو به سوي قبله نيت مي‌كنند. همين‌كه ماه با تمام چهره خويش، سحوري نورش را بر سفره‌هاي روزه‌خواه مي‌گسترد، همين‌كه نسيم، نزديك شدن هنگامه اذان را در گوش بيداران رمضان ندا مي‌دهد، تو مثل خورشيد نخستين‌ بار، طلوع مي‌كني و تمام كوه‌ها سر فرو مي‌برند تا تو بالا بيايي و پيدا باشي. تمام صداها خاموش مي‌شوند، تا صداي پلك زدن آغازينت، اذان رستگاري عالم شود. گلدسته‌ها سر خم مي‌كنند، به سوي خانه ميلاد تو. درخت‌ها مناجاتشان را نيمه‌كاره مي‌گذارند تا تو را سلام بگويند و گنجشك‌ها و كبوتران سپيده دم، سپيدي صلح پيراهنت را آواز شكر سر مي‌دهند. رمضان، خشنود مي‌شود كه اينك، فلسفه بودن خود را درمي‌يابد. رمضان، اينك مي‌داند كه فقط براي چنين روزي خلق شده است. عاشقان جست‌وجوگر، فانوس كاوش خود را خاموش مي‌كنند؛ چرا كه ديگر، حقيقت گم‌شده خود را يافته‌اند و تهي‌دستي تنها، دل‌خوش مي‌شود به ديدار كسي كه آبروي تمام سفره‌هاي اكرام و گشاده‌دستي‌هاي انفاق است. 
 
براي يتيمان، عشق؛ براي فقيران، مهرباني؛ براي گرسنگان، شفقت و براي تشنگان هم‌دردي؛ تو بهترين ارمغان آفرينشي. تو با زيبايي‌ات، با تمام وحي‌انگيزيِ خدايي كه در رخساره داري، دامن مهرت را سفره‌اي كن و خود، بر فراز بنشين تا تمام جهان، بر سر خوان رؤيت تو سير و سيراب شوند. تا تمام نياز هستي، از نگاه‌هاي صبور و عاشقانه‌ات، لقمه تماشا برگيرد و جرعه‌جرعه شراب مستي، از منظر و منظره حضور تو بنوشد. 
 
خانه‌اي فراهم كن از خشت‌خشت شوق، با در و ديواري از روح پاك رستگاري و پنجره‌هايي از هدايت و حقيقت و دري از جنس اجابت و بشارت. آنگاه اين در را تا ابد به روي همه باز بگذار تا بيايند و از بهشت پناه تو سبدي پر كنند و خرمن‌هاي گل و رايحه مهر ببرند. كرامت را بگو چون طفلي نوآموز، در آستان در به ادب بايستد و خاك پاي زايرانت را به چشم بكشد تا مگر از درگاه تو ذره‌اي آبرو بگيرد. سخاوت را بگو پيش روي عطاي تو بر زانوي حرمت بنشيند و دستان بخشنده‌ات را بي‌وقفه تماشا كند و سجده به جا آورد تا مگر رسم رحمت بياموزد.
 
تو كيستي كه خداوند، كليد خزاين بي‌پايانش را اين‌گونه، با اعتماد، در دستان تو نهاده و تمام نعمت‌هاي بي‌دريغش، به يمن نيكويي تو به دست بندگانش مي‌رسد؟ تو كيستي كه تمام گدايان جهان، در محضر سؤال از تو به مقام شاهي جهان مي‌رسند و به خاك‌افتادگان بلند‌بالايي‌ات، رفعتي برتر از هرچه ستاره، دارند؟ تو كيستي كه با تو، تمام زمين پهنه بار عام خداوند است و بي‌تو، تمام سفره‌خانه‌هاي عطا و بخشش، بي‌رونق و بي‌بضاعتند؟ بايد تو را به خويش بشناساند روزگارِ همواره بخيل و روسياه. بايد تو را به خويش تأكيد كند دستان بي‌سخاوت هستي كه هيچ دست تمنايي را به مهر و لطف نمي‌فشارد و سر بيعت با امام تكريم و صلح ندارد.
 
نام تو صلح است، نام تو مهرباني پيروز، نام تو صبر فاتح، نام تو تمدن عشق و آشتي است. نام تو زيبايي است، حسن است، دلربايي بي‌منّت است، جمال خداوند است، تجمل توحيد و پرستش است. نامت آزادگي است، سرفرازي و رهايي براي حق است. نام تو را تمام ستمديدگان جهان، تمام سوختگان خشم و ستم به خوبي مي‌شناسند. نام تو را تمام فتنه‌ديدگان ستيز، در كنج خلوت‌هاي حسرتشان چون دعايي غريبانه به زبان مي‌آورند و تحقق مصلحانه مكتب تو را با اشك‌هاي جان بر لب آمده، آرزو مي‌كنند. نامت را ديده‌ام كه گاه در عرصه‌هاي خون‌ريزيِ توحش، به انزواي اندوه كشيده مي‌شود و گاه در جدال استكبار، خون دل مي‌خورد و روي از تمام عالم پنهان مي‌كند.
 
كاش پديدار بودي پيش چشم تمام عالم، تا راه و رسم صلح و پذيرش حق را به انسان دور مانده از مهر مي‌آموختي! كاش طريقت بي‌اشتباه تو به داوري خصومت ميان آدميان مي‌نشست تا پايمال شدن تمام بي‌گناهان و ترك‌تازي تمام جباران ختم به خير مي‌شد. كاش گوشه‌اي از رداي عصمتت را به عاريه داشتيم؛ براي پوشاندن عرياني خويش در اين روزهاي رسوايي! كاش كلمه‌اي از واژگان مُحق تو را بلد بوديم؛ براي مجاب كردن سخنان دروغ و حيله و تزوير در محكمه‌هاي بي‌عدالت دنيا! دستي برآور براي نجات انسان از اين‌همه سردرگمي و سرسپردگي! دستي برآور از آستين فرزانگي و خرد و روشنگري، تا سر به‌راهي انسان، قريب‌الوقوع رخ دهد؛ كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب.

وفات حضرت خدیجه(س)

وفات حضرت خدیجه(س)

 همسر با وفای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، یاور و حامی مصطفی، همراه خاتم الانبیاء، نماد ایمان و تقوا، همسر عصاره هستی، سمبل صلابت و استواری، افتخار بانوان گیتی، بزرگ بانوی اسلام، 

 بر تمام مسلمانان جهان، به ویژه بربانوان ايران زمين تسلیت باد.

وفات حضرت خدیجه(س)

وقتی که خاطرات شیرین تو را ورق می‏زنم، تو را سرشار از عشق به رسول خدا۰ص) می‏بینیم.از آن ثانیه که میهمان لحظه‏های عشق عمیق تو به محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شدم، خودم را برای همیشه به پنجره محبت تو گره زدم.خوش آن ساعتی که در من طلوع کردی و مرا شیفته شخصیت گلبرگ‏های روح خویش ساختی و من اسیر و مبهوت آبی بلند تو شدم!این امانت و درستی محمّد امین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بود که زبانزد خاص و عام شد و تو را نیز دامن‏گیر کرد تا از این مهر لا یزال، تمام نجابت خویش را به پایش بریزی و همدم پاکی و شرافت آن مرد آسمانی شوی.غنچه محبوب الهی، حق پاکدامنی تو بود، ای بانوی آفتاب!سینه تاریخ، امین شبنم‏های توست که به پای ترویج دین محمّد، از همه آنها گذشتی و پیش‏کش آیین اسلام نمودی، که شاید اگر ثروت فراوان تو و مهر و مرهم‏های بی‏بدیل تو نبود، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در تبلیغ رسالتش رفیق توفیق نمی‏شد.قارون‏های عرب، خواستار تو بودند، امّا تو خواستار امانت و حیای محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شدی؛ چه سرزنش‏ها که گل نازکِ خیال تو از این پیوند مقدس، شنید که می‏گفتند: چرا ثروتمندترین زن جهان عرب باشی و با یتیم عبداللّه‏، عقد یگانگی ببندی؟امّا تو، نه‏تنها چروک غم، پای جرأتت را نبست، که در اوّلین حماسه، تمامِ غلامان خویش را به او بخشیدی و تمام ثروت خود را در راه او جاودانه کردی.چه مصیبت جانکاه و جراحت داغی است، زخم وفات تو. برای روح نازک محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ! حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به جلالت شأن تو نرسند و مهر و محبت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نسبت به هیچ کدامشان به اندازه تو، بی‏اندازه نباشد که عایشه، روزی گفت: «چرا این همه از خدیجه می‏گویی، «در حالی که او پیرزنی بیش نبود؟!» و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: خاموش عایشه! دیگر هیچ‏گاه درباره آن بانوی بزرگ چنین روا مدار که در زمانی که همه مرا تکذیب کردند، خدیجه مرا تصدیق کرد و در آن هنگام که هیچ کس به رسالتم ایمان نمی‏آورد، خدیجه نخستین زن مؤمن اسلام شد و تمام ثروتش را در کف آئینم نهاد.

روزه فتح قله تقوا

بار ديگر ماه مبارك رمضان فرا رسيد ماهى كه سراسر مهر و رحمت و اميد و نعمت است. عيد اولياى الهى و بهار قرآن، گلستان دعا و بوستان مناجات با معبود. ماهى كه شب قدرش ظرف نزول قرآن است. شب نور و بركت، شب عفو و رحمت، شب آزادى و حريت و شب بيدارى و سعادت و ا گر چنين ماه و چنين شبى نبود چگونه انسان غفلت زده و آلوده و در بند هواها و هوس‏هاى نفسانى را اميد به بيدارى و بازگشت به خويش بود. عاشقان كوى دوست ماه‏هاست كه در انتظار فرارسيدن اين ماه‏اند و از رجب به استقبالش شتافتند تا با زلال عطوفت الهى غبار از جان و زنگار از قلب خويش بزدايند. و ما نيز قلم به كف گرفتيم تا با نگارش ذره‏اى از بى‏كران فضيلت و آثار و ثمرات روزه، پندى به خويش و تذكرى به دوستان اهل معرفت دهيم.

فضيلت ماه مبارك رمضان‏
براساس آيات و روايات، ماه مبارك رمضان ماهى است ممتاز از ديگر ماهها و از حيث فضيلت بسيار برتر از آنها كه نه فقط در امت پيامبر بلكه در امم سابق نيز چنين بوده است. قران نزول خود را در اين ماه عظيم مى‏داند: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ» براساس روايات، ديگر كتب آسمانى نيز در اين ماه نازل شده از جمله طبق روايتى از امام صادق(ع) «تورات» در ششم ماه مبارك رمضان، «انجيل» در دوازدهم، «زبور» در هجدهم و قرآن در شب قدر نازل گرديده است.(1)

بقیه در ادامه مطالب

ادامه نوشته